آتوساآتوسا، تا این لحظه: 14 سال و 9 روز سن داره

مادرانگی های من

به کجا چنین شتابان؟

1393/3/14 0:41
نویسنده : فروغ
956 بازدید
اشتراک گذاری

نسل جدید که البته الان داریم کم کم قدیمی میشویم ،نسلی هستیم بسیار عجول. دوستداریم یک شبه ره صد ساله را برویم. همیشه دیرمان شده!!! اینرنتهای پر سرعت دوستداریم، عاشق ماشین هایی هستیم که خیلی تند بروند، غذاهای فوری، دوستی ها و روابط شتاب زده و هزار چیز فوری دیگر.

ولی از همه بدتر فوریتی است که برای بچه هایمان داریم. دلمان میخواهد آن ها را هم به برق برنیم تا مـثل فرفره بشوند.

روز بخوانند،زود بنویسند، به صورت خیلی سریع زبانهای مختلف را یاد بگیرند و  خیلی خیلی سریع تر ار همه اینها دلمان میخواهد که بزرگ شوند و دقیقا مثل آدم بزرگ ها رفتار کنند. حالا خودمان از این آدم برزگی چه خیری دیده ایم خودش جای بسی فکر دارد!

واقعا این همه شتاب و عجله برای چیست؟ چرا ما دلمان میخواهد که بچه ها را اینقدر زود وارد دنیای بزرگسالی بکنبم؟ چرا شتاب زده ایم؟ مگر روند طبیعی رشد بچه ها چه ایرادی دارد که ما خودمان را مکلف به تغییر آن میدانیم؟ چرا نمیگداریم کودکانمان کودکی کنند؟ مگر چند بار فرصت دارند که کودک باشند؟ مگر چند سال فرصت دارند که فارغ از هر کاری ساعتها به این فکر کنند که چرا گلها حرف نمیرنند یا چرا نهنگ قاتل با اینکه اینقدر مهربان است اسمش قاتل است!!!

دوران کودکی به خودی خود کوتاه هست، پس لطفا کوتاهترش نکنیم. بگذاریم شکوفه های زندگیمان خودشان کم کم باز شوند.به جانشان نیفتیم و زندگی اشان را روی دور تند نزنیم. یادمان باشد که آنها فقط و فقط یکبار شانس این را دارند که کودک باشند، این شانس را از آنها نگیریم.

پی نوشت: آتوسا :" مادر من دوباره سه ساله میشم؟" 

من :" نه عزیزم، دیگه هیچوقت سه ساله نمیشی"

آتوسا:" پس خدا ما رو طوری افریده که هیچوقت کوچیک نمیشیم اره؟"

بله.....ما هرگز به عقب بر نخواهیم گشت.واقعیت تلخ و دردناکی است!!!

پسندها (2)

نظرات (1)

زینب صبوری
18 خرداد 93 8:28