آرزوهای مادری از جنس کرگدن
دلم میخواد اگه یه روزی دوباره خدا به من فرزندی داد،یه دختر دیگه بهم بده.
دلم میخواد دخترهام بشن مثل من و خواهرم...صمیمی،مهربون و دوتا دوست واقعی.
دلم میخواد آتوسام مثل فرانک(خواهر بزرگ بنده) مهربون باشه برای خواهر کوچیکش. عین یه مادر!
دلم میخواد دخترهامو ببرم پارک و باهم بازی کنیم و بخندیم و شب،من خسته و عصبی برگردم خونه و فقط آرزوم این باشه که بچه ها زود بخوابن تا من چایی بخورم.
دلم میخواد دقیقا مثل من و خواهرم مکمل هم باشند...دوستندارم عین هم بشن.دوستدارم اخلاقاشون متفاوت باشه.یکیشون مثل من فرز و یکی مثل فرانک اروم...یکی اب ابگوشت رو بخوره یکی گوشت کوبیدشو.
دلم میخواد کلی دوست مشترک داشته باشن و البته من هم جز لیست دوستهای مشترک باشم.
دلم میخوا وقتی بزرگ شدند هی بگن:" مادر بیا بشین حرف بزنیم کاراتو ما بعدا میکنیم"
ازبچگی ارزوم بود که دوتا دختر پشت سر هم داشته باشم.خیلی دوستدارم.
براشون پیرهنهای گل باقالی بخرم و توی خونه بچرخن و ببینن دامن کی بیشتر پف میکنه.
خدایا اگه فرزند دیگه دادی قربون دستت دخترشو بده.
اگه هم پسر دادی بازم قربون دستت...
اگه هم کلا ندادی که دمت گرم حتما صلاح نبوده دیگه!!!