آتوساآتوسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

مادرانگی های من

فکرهای یک مادر

1391/8/16 15:26
نویسنده : فروغ
240 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی که مادر میشوی به همه چیز زیاد فکر میکنی...از بزرگترین مسایل تا جزیی ترین ها ...اینقدر فکر میکنی که خودت هم کلافه میشوی...کلا این فکر کردن یکی از قسمتهای جدانشدنی مادر بودن است.

خوب مسلما چون ما هم مادر هستیم از این قضیه مستثنا نیستیم...کلا انگار خدا مارا آفریده که هی فکر کنیم و هی استرس بگیریم...

تا وقتی آتوسا کوچکتر بود ما هی فکر میکریم که نکند که دخترک ما زیادی چاق شود؟ برای همین همیشه دلمان میخواست که اتوسای دردانه امان غذای کمکی اش را نخورد...دعا میکردیم که بچه بدغذایی شود تا هیچ چیز نخورد...طفلکی دخترکمان!

بعد که کمی بزرگتر شد ما هی به چیزهای دیگر فکر میکنیم..حالا این روزها که همه بچه  های اطرافمان دختر هستند ما به این فکر میکنیم که نکند در آینده قحطی پسر باشد و پیشونی سفید ما بترشد؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

زینب
17 آبان 91 15:24
جوش نزن فروغ جان ... اصلا تقصیر منه که این همه دختر رو دور هم جمع کردم ... ازفردا میرم تو خط پسر جمع کردن ... خوبه؟ خوشحال شدی؟


اره دوست جونم اینجوری خیالم راحتتره
مامان سارا...(دردونه جون)
18 آبان 91 11:39

تو دعا کن غذا نخوره من هی دعا کنم یه قاشق کوچولو فقط بیشتر بخوره تا شاید یه گرم به وزنش بره


میبینم عزیزم..هر کسی یه جوری درگیره...دلم برات تنگ شده بود دوستم
مامان سارا...(دردونه جون)
18 آبان 91 11:44
فروغ جون در کامنت آخری که برام گذاشتی این چند رقم را هم نوشته بودی5873
اول فکر کردم رمز دار کردی و کامنتت را به همین دلیل تایید نکردم الان که اومدم دیدم نه پست رمز داری وجود نداره
قضیه چیه؟


واالله به خدا ما بی تقصیریم...من تو کار رمز و راز نیستم رفیق
الهه مامان یسنا
21 آبان 91 9:28
ای بابا حالا تا اون موقع. نترس وقتش که برسه یکی از غیب میاد میشه دامادت
مامان سارا...(دردونه جون)
25 آبان 91 9:58
کجایی؟

عزیزم سفر بودم...یه چند روزی هم نتم قطع بود
مامان آناهيتا
29 آبان 91 15:23
مادر جون آتوساي نازنين، چقدر زيبا مي نويسي. دختر من هم هم سن عسلك شماست. نوشته هاتون رو با تمام وجودم مي خونم و درك مي كنم. با اجازتون لينك مي كنl

مرسی دوست عزیز
فهیمه و صدرا
2 دی 91 12:02
نمیری فروغغغغغغغغغغغغ
کلی خندیدم از این پستت
هههههههههههه

ولی مادر شدن و متفکر شدن کنار همه ههههه