آرایشگاه کودک
همه کسانی که دخترک سبزگون مارا دیده اند متفق القول هستند که کودکی است با ویژگی های منحصر به فرد.
این ویژگی های خاص ما را هم دچار رفتارهای خاص کرده و دست و پای ما را بسته...مثلا یکی از درگیری های ما با این نازبانو کوتاه کردن آن گیسوان چون خرمن ابرریشم است!
مدت هاست که ما قیچی به دست شده ایم و کاسه ای روی سر دخترک گذاشته و موهای این ساقه گل ظریفمان را کوتاه میکنیم...آن هم از نوع بسسسسسسسسسسسیار مبتدی! و این عمل ما انقدر ناشیانه است که هر دفعه تمام اطرافیان ما را سرزنش میکنند و میگویند"نکن این کارارو با این بچه!!!"
خوب بماند که آنها چه خبر دارند از دل پرخون ما!!!
باری...بگذیرم که به قول معروف این سخن کوتاه باید و سلام!
امروز ما جایی را یافتیم که از عصر داریم برای این مرد مهربان دعای خیر میکنیم...
آرایشکاهی مخصوص کودکان...آرایشگرش هم مردی است بسیار مهربان و آشنا با اصول روانشناسی کودک که کارش هم خوب بلد است...
آی مادرها که با معضلی چون ما روبرو هستید بشتابید که بخت در خانه همگی ما را زده و حداقل یکی از مشکلات بی شمار ما را حل کرده!!! بشتابید به سوی رستگاری!!!
این بنده خدا امروز یک ساعت تمام وقت گذاشت تا فقط دخترک ما نیم نگاهی به ایشان بیاندازد و بر خلاف آنچه ما منتظرش بودم(جیغ های آتوسا و ما که با یک دست بچه را گرفته ایم و با دست دیگر روسری خود را چسبیده ایم که مبادا اسلام در خط بیفتد و در دل خود را لعن و نفرین میکنیم که کاشکی خودمان موهای این خانوم کوچک را کوتاه میکردیم) آتوسا نه قطره اشکی ریخت و نه دادی زد بلکه تمام مدت( یک ساعت) را نشست و به حرکات محیرالعقول این بنده خدا نگریست و در نهایت با موهایی کوتاه شده قدم به بیرون از ارایشگاه گذاشت و ما را خوشحال ترین مادر زمین کرد!
این متن صرفا برای این نوشته شده که شاید مادری باشد که مثل ما دغدغه های بی نهایتی داشته باشد آن هم از نوع آرایشگاه!!!