آتوساآتوسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

مادرانگی های من

گوشه ای از یک کتاب

1391/10/8 21:40
نویسنده : فروغ
279 بازدید
اشتراک گذاری
من از دیگران نمی ترسم . با دیگران کاری ندارم . از خدا هم نمی ترسم. به این حرفها اعتقادی ندارم . از درد هم نمی ترسم . ترس من از توست .

از تو که سرنوشت، وجودت را از هیچ ربود و به جدار بطن من چسباند . هر چند همیشه انتظارت را کشیده ام، هیچگاه آمادگی پذیرایی از تو را نداشته ام و همیشه این سوال وحشتناک برایم مطرح بوده است:

نکند دوست نداشته باشی به دنیا بیایی ؟ نکند نخواهی زاده شوی ؟
نکند روزی به سرم فریاد بکشی که :

چه کسی از تو خواسته بود مرا به دنیا بیاوری ؟
چرا مرا درست کردی؟چرا ؟

                                                                        
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

پرهام
8 دی 91 22:46
زینب
9 دی 91 10:42
عزیزم داری کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد را میخوانی؟ زیبا بود مرسی


خیلی وقت پیش خوندم ولی دوباره میخوام بخونمش...با یه دید جدید!!!