آتوساآتوسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

مادرانگی های من

دنیای شیرین آتوسا

1391/6/15 21:25
نویسنده : فروغ
275 بازدید
اشتراک گذاری

تو ماشین نشستیم و داریم بر میگردیم منزل.آتوسا یهویی رو به من میکنه و میگه:" مادر آرد بخر برام!"

میگم:" عزیزم ارد برای چی میخوای؟"

میگه:" میخوام بدم به آقا گرگه که بزنه به دستاش"

تعجب

 

حاضر شدیم بریم عروسی.دخترک اومد و من رو دید که آرایش کردم و لباس پوشیدم و موهام رو هم درست کردم.رو میکنه و به من میگه:" مادر چه خوشگل شدی...عروس شدی"و

 من اونجا بود که ایمان آوردم به این سخن که "حرف راست رو از بچه بشنو!"نیشخند

 

رفته سر قندون روی میز و میگه:"مادر قند بخورم؟"

میگم :" نه عزیزم قند نخوری"

میگه:" پس چیکار کنم،میزو بخورم؟"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

زینب
18 شهریور 91 7:23
عزیزم فدات شم با این حرف زدنت میتونم قیافه حق به جانبش رو تصور کنم موقع گفتن این حرفها
سبينا
19 شهریور 91 10:55
اين ميزو بخورم خيلي با حال بود
عمه اریسا کوشمولو
31 شهریور 91 15:37
خیبییییییی بامزه بود عزیزدلم


ممنون شما لطف دارید