شگفتی های دنیای آفرینش
بعد از عمری یک شب یادمان ماند تا برای خودمان و همسر مهربانمان چای اعصاب آماده کنیم و بخوریم تا شاید اعصابمان کمی آرام شود... قوری مخصوص را از گنجه در آورده، چای را دم کرده و بعد از یک ساعت که گذاشتیم حسابی دم بکشد در لیوان ریختیم تا نوش جان کنیم... وقتی چای را ریختیم،دیدیم که رنگش با همیشه فرق دارد و خیلی بد رنگ است...با خود گفتیم لابد خوب دم نکشیده یا آب کلر داشته و یا... خلاصه خودمان را توجیه کردیم و با همسرمان خوردیم. البته بماند که طعمش هم خیلی بد بود ولی ما با اصرار خوردیم و بعد هم کلی ریلکسیشن کردیم و حالش را بردیم و در دل شاد بودیم که چقدر اعصابمان را آرام کرده ایم... خلاصه فردا که آمدیم تا قوری مخصوص را بشوریم وقتی توری ...